تقدیم به پدرها
بنام خدای پدر...
به نام آنکه هستی دنیایم از اوست...آنکه محبت را به قلب خسته من آموخت.
آنکه دستانش گرمی بخش زندگی است...
نمی دانم چرا بهشت زیر پای مادران است؟در حالی که این پدر است که سراسر وجودش سرشاراز احساسو مهربانی است.
بنام خدای پدر...
پدری که هر چند دستانی زبرو خشن دارد..ولی دلش به پاکی آینه هاست...روحش از گلبرگهای رز باغچه مادر بزرگ هم لطیف تر است.
اوست که برایم عشق را معنی میکند...براستی که بردباری رااز سیمای او شناختم حتی هنگامی که از زور خستگی نای حرف زدن ندارد...مهربانی رادر چشمان نیمه بسته اومیتوان دید.
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4پدر ...
پدر حقیقتی است که هیچ وقت شناخته نمیشود...صدای پر طنینش موقعی که عصبانی میشود...هر چند ممکن است که بلند باشد...ولی بر تک تک رشته های عصبی ام آرامش میبخشد.
آری پدر است که مظهر استقامت است و تشبیهی برای درخت سرو است...هر چند که خزان زندگی بر او سخت گرفته و موهای سرش را مانند باغ پاییزی کرده است..اما در میان آن سفیدی برف زمستانی زندگی که بر سر دارد شور جوانی و جوانه زدن در اوست...
بنام خدای پدر...
به نام خدایی که پدر را آفرید...با گلی که در آن آب محبت و صفابهره برده بود...
و این چنین شد که خداوند پدر را آفرید...
تقدیم به یاد و خاطرات پدرم که تنهایم....
و تقدیم به تمامی پدرهای دلسوز و مهربان
سلام